اخلاق نقد
بــــدون ترديد ، يكي از مهم ترين نشانه هاي شكــــوفايي علم و انديشــه در يك جامعه و همچنين يكي از علائم رشد و بالندگي و پويايي يك ملت ، رونق گـــرفتن مبحث علمي ، تضارب آراء و تبادل افكار است .
جامعه مورد پسنـد اسلام و قرآن جامعــه اي است كه در آن علم و عالمان ارزش ومنزلتي بي بديل داشته باشندوانديشمندان و مبتكـران ومخترعان و قهرمانان فكري و فرهنگي آن ارج و ارزشي بسيار والاتراز قهرمانان و پهلوانان جسمي آن داشته باشند .
مي توان گفت : يكــي از مهم ترين قيود آزادي قيود اخلاقي است .
2- معنا شناسي نقد
درباره معناي نقد و انتقاد ديدگاه هاي مختلفي وجود دارد .
برخي از نويسندگان بر اين باورند كه نقد و انتقاد ، صرفاً ، به معناي بيان خوبي ها و محسنات است و در آن نبايد از زشتي ها و نادرستي ها امر مورد انتقاد سخني به ميان آورد .
نويسنده ديگري ، چنين مي نويسد : نقاد راستين بايد به خوبيها ونه نارسايي ها بپردازد و زيبايي هاي يك نويسنده را كشف كند و چيز هايي را كه ديدن را سزاوارند ، به جهان عرضه دارد .
در مقابل ، برخي ديگر بر اين باورند كه نقد و انتقاد، صرفا ً، يا دست كم معناي رايج و شايع آن ، به معناي عيب جويي و خرده گيري است و شخص نقاد هيچ التزامي ندارد كه به بيان خوبي ها و نكات مثبت يك نوشته يا انديشه ، هر چند كه نكات مثبت آن بسيار زياد هم باشد ، اشاره اي داشته باشد.
اما به نظر مي رسد ، نقد و انتقاد به معناي «ارزيابي منصفانه يك چيز » است .
3- ضرورت نقد
بدون ترديد، آزادي نقد ، به شـرط رعايت آداب اخلاقــي آن ، در يك جامعــه هيـچ ضــرري را در پي نخواهد داشت.
زيرا از دو حالت خارج نيست : يا نقــد وارد است كه بايد ممنــون منتقــد و ناقـد بـود و از او تشكر كرد كه عيب كار يا نادرستـي انديشــه مارا گـوشـزد كـرده است و يا نقـد وارد نيست كه پاســخ داده مـي شود و سوء تفاهم ايجاد شده بر طرف مي گردد .
به تعبيربرخي ازنويسندگان،انتقادشونده نبايدازانتقادناراحت شود.زيرا
«هرگاه انتقاد صحيح باشد،تحصيل علمي كرده واگرغلط باشددرموقع جواب، به انتقادكننده درسي آموخته است ودرهردوصورت به فيض وسعادت نائل گرديده .»
امام صادق (ع) در حديث بسيار مشهوري مي فرمايد :« بهترين دوستان درنزد من كساني اندكه عيوب ونواقص من را به من هديه دهند. »
امام علي (ع) :« كسي كه عيب تورا به تو بنماياند، تورا خيرخواهي كرده است.»
اصولاً بايد دانست كه نقد وانتقاد از نابسامانيها وكج انديشيها، يكي از وظايف ديني مردم است. نقد انديشه هاي نادرست در حقيقت از مصاديق امربه معروف ونهي ازمنكر در حوزه معرفتي است.
4- شرايط اخلاقي نقد
4-1 فهم سخن وتبحر در موضوع
اگر در نقد ،به ويژه نقدهاي علمي، ناقد در پي بيان درستيها ونادرستيهاي يك انديشه است، طبيعتاً نخستين شرط اين كار آن است كه آن سخن را به درستي فهميده باشد.
نقد كردن بدون فهميدن ورد كردن بدون درك كردن ، نشانه گستاخي جاهلانه وحق ناشناسي نقاد است.
4-2كنار نهادن حب وبغض
يكي ازمهم ترين مسائلي كه رعايت آن شرط اصلي فهم سخن گوينده يا نويسنده، وهمچنين شرط اصلي درك حقيقت يك گفتار يارفتار است، كنار نهادن حب وبغض ها است.
كسي كه به قصد مچ گيري ، به نقد يك انديشه يا رفتارمي پردازد،قطعاً از درك حقيقت آن عاجز خواهد بود.
4- 3 پرهيز از نقد متقابل
يكي ديگراز آفتهاي اخلاقي بزرگ در عرصه نقد ونقادي اين است كه بسياري از نويسندگان در پاسخ نقدهاي يك ناقد، بدون آنكه به پاسخ گويي نقدها بپردازند، به بررسي آثار ناقدومطالعه سرگذشت وتاريخچه ناقد پرداخته ومي كوشند تا به گونه اي از لابلاي انديشه ها واعمال خودش بي عمليها ونادرستيهايي را استخراج كنند وآنها را به رخ ناقد بكشند.
به هرحال، عمل نكردن ناقد به سخنان خودش دليل بي اعتباري ونادرستي نقد او نمي شود.
4-4 نقد انگيخته به جاي انگيزه
يكي ديگر از بزرگ ترين آفتهاي اخلاقي در عرصه نقد ، خلط انگیزه وانگيخته است.
كسي كه مورد نقد قرار مي گيرد به جاي پرداختن به پاسخ نقدهاي ناقد، به كالبد شكافي نيت وانگيزه او اقدام مي كند.
درواقع به جاي بررسي محتواي سخن ناقد، وبررسي ادله او، به اكتشاف انگيزه هاي نهاني وپشت پرده ناقد پرداخته وبا آلوده كردن فضاي نقد ، خود را ازپاسخ گويي به آن بي نيازمي بينند.
4-5 تفكيك انديشه ورفتار از فرد
لازم است فرد ناقد ونيز كسي كه مورد انتقاد قرار مي گيرد نقد را ازساحت نقد انديشه وكردار به نقدصاحب انديشه وكردار نكشاند، يعني هرگز نبايد نقد اورا به معناي درافتادن باشخص صاحب انديشه يا رفتار تلقي كرد وبعبارت ديگر مي تواند بگويد:
من اين انديشه را قبول ندارم نه اينكه بگويد از اين شخص بيزارم.
۶- لزوم بردباري ونقدپذيري
انسانها در مقابل نيكي وبدي ديگران چهاردسته اند:
گاه خوبي هارا با خوبي ها وبدي ها رانيز بابدي كردن پاسخ مي گويند و عده اي متأسفانه خوبي ها رانيز با بدي پاسخ مي دهند؛
دسته سوم كساني هستندكه بي تفاوت اند؛
اما آن دسته از مردم كه شيوه اي انتخاب كردند در قلمرو سيره اولياي الهي وروشي را كه قرآن توصيه نموده يعني بدي ها را نيز با خوبي ها پاسخ مي دهند.
قرآن مي فرمايد: ولا تستوي الحسنه ولا السيئه اِدفَع بالّتي هي احسن.
۷- پرهيز ازبرچسب زدن
۸- آغاز كردن از خود